آیتالله ایازی: دین باید آرام آرام خصلتهای مردم را دگرگون کند؛ اگر کسی بخواهد یکباره این را انجام دهد، مردم از دین زده میشوند/ برخی از فقها گفتند اگر مجازاتهای علنی موجب تنفر شود باید از آن چشمپوشی کرد
تاریخ انتشار: ۱۱ آذر ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۹۲۰۲۷۵۳
به گزارش جماران از روابط عمومی موسسه فقهالثقلین قم، آیتالله سیدمحمدعلی ایازی در نشست فقه پژوهی با موضوع «حرمت تنفیر» که به همت موسسه فقهالثقلین قم و با حضور علما و اندیشمندان حوزوی و دانشگاهی در محل دفتر مرحوم آیتاللهالعظمی صانعی در قم برگزار شد، اظهار داشت: برخی از قواعد مانند قاعده ایجابی و برای اثبات یک حکم در سراسر فقه هستند اما برخی قواعدی هستند که ایجاد نفی حکم میکنند، مثلا حرمت ایذا مومن ایجاد نفی عملی میکند، یا اینکه قواعدی که در حوزه اجتماعی هستند برخی جنبه سلب حکم و برخی ایجاب حکم را دارند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی ادامه داد: هر چند شیخ شهید اول، اولین کسی است که در حوزه قواعد فقهی کتاب القواعد و الفوائد را نوشته است، اما کتاب ایشان به این معنا که ما امروز در حوزه قواعد فقهی یا اصولی صحبت میکنیم نیست و عمدتا در این قرن اخیر مساله تدوین قواعد فقهی به شکل منسجم باب شده و علت آن هم این است که فقه ما نیازمند انسجام و هماهنگی و از وحدت رویه رنج میبرد. وقتی که با مسائل گوناگون برخورد میکرده علاوه بر اینکه مکلفگرا بوده و به جنبه فردی و موردی توجه میکرده است و لذا از این قرن برای نظام دادن، منسجم و هماهنگ کردن فقه اسلامی به سمت تدوین قواعد روی آوردند.
ایازی با بیان اینکه عدهای از فقها بنا را بر این گذاشتند که قواعد فقهی را تنظیم کنند، گفت: تنها کسی که اولین مجموعه را تنظیم کرد، شخصیت بزرگوار مرحوم آیتالله سیدحسن بجنوردی در کتاب القواعد الفقهیه است که 22 مورد از قواعد را مطرح کردند و در ادامه فقها کتابهایی را در قواعد تدوین کردند و قواعد نویسی از 22 به 50 مورد رسید و اخیرا نیز تا 200 شمارش شده، البته برخی دایره را گسترش دادهاند که اگر این مجموعهها را نیز حساب کنیم، برای فقه ما یک نظام فقهی و حقوقی منسجم و هماهنگ که در ابعاد مختلف از یک کلیت تبعیت میکنند را میتوان شمارش کرد.
استاد حوزه با بیان این نکته که در این قرن شاهد نظم و انسجام در قواعد هستیم، افزود: شاید یکی از دلایل این مساله، تدوین قواعد برای نظامهای حقوقی بوده است، زیرا قبلا در صورت مساله، مورد به مورد عمل میکردند اما بعدها در نظامهای حقوقی نیز قواعد تعیین کردند و این قواعد و قوانین در انسجام نظام حقوقی جهان موثر بود، در فقه ما نیز این اتفاق رخ داده و اتفاق بسیار میمونی است.
وی تصرح کرد: اگر بخواهیم قاعده حرمت تنفیر را مورد بررسی قرار دهیم مانند حرمت ایذا انسان و قاعده حرمت خون و آبروی انسان، از قواعدی است که جنبه سلبی و در حوزه فقه اجتماعی مطرح شده و ناظر به مجموعهای از احکام الزامات و حقوق اجتماعی هستند؛ طبعا وقتی راجع به این مساله صحبت میکنیم این سوال به وجود میآید که مراد از مساله حرمت تنفیر چیست؟ این اصطلاح در فقهای گذشته با چه تعبیرهایی آمده و حوزه معنایی این قاعده و معیار و سنجش آن چیست؟ و تنفیر و بدآیند آن برای چه کسانی است؟ البته باید درباره ادله و شواهد این قاعده در آیات و روایات هم صحبت کنیم.
ایازی بیان کرد: نکته دیگر این است که ما درباره «قاعده تنفیر» از چه مبانی تبعیت میکنیم؟ یعنی فقهای ما قبل از اینکه به ادله و شواهد فکر کنند، پیش فرض آنان چه چیزهایی بوده که بدون اینکه به آیات و روایات استناد کنند این تعبیر را ارایه دادهاند؟
وی ادامه داد: در ابتدا منظور ما از حرمت تنفیر نفرت ایجاد کردن گریز از دین به وجود آوردن یا موضوعی که باعث وهن و سستی از دین شود است، فقهای ما در گذشته از این تنفیر به منافرت، وهن شریعت و انفضاض هم یاد کردند، یعنی به جای ایجاد تنفر وهن به شریعت بشود، لذا اگر شریعت زیر سوال برود نباید واجبی را انجام داد یا حرامی را اصرار بر ترک گذاشت.
پیشینه قاعده
استاد حوزه با بیان اینکه قبل از اینکه بخواهیم این مساله را بررسی کنیم باید نکتهای را بیان کنیم، تصریح کرد: شهید محمدباقر صدر مقالهای دارند که در آن بیان میکند آینده فقه ما فقه اجتماعی است، زیرا فقه ما عموما به مورد و مکلف توجه میکرده و یکی از دلایلی که این مشکل به وجود آمده این است که فقهای ما به جامعه و هویت جمعی کمتر توجه کردهاند؛ لذا وقتی از قاعده صحبت میکنیم هرچند ممکن است در عمل یک شخص یا یک حکومت یا والی این را انجام دهد، اما چیزی که مهم است این است که بازتاب آن در افکار عمومی تاثیرگذار شود و جامعه آن را زشت و تنفرآمیز بدانند و ایجاد زشتی و شناعت بکنند، پس منظور از قاعده تنفیر، در افکار عمومی است.
وی ادامه داد: به لحاظ پیشینه در قاعده تنفیر با جستوجویی که کردم، نخستین شخصیتی که به این مساله پرداخته مرحوم شیخ طوسی در کتاب مبسوط در قرن پنجم است و در جایی که راجع به اهل بغی صحبت میکند، میگوید اگر اهل بغی کسانی باشند که حین بغی باعث وارد شدن خسارت به جامعه شوند دو صورت دارد؛ یکی اینکه فرد انجام میدهد، دوم اینکه یک مجموعه و گروه انجام میدهد، اگر فرد انجام دهد مطالبه خسارت اشکال ندارد، اما اگر جمع انجام دهد و برای جذب آنها و فروخوابدن سرکشی بگوییم که خسارت بپردازند، این خود ایجاد نفرت میکند، لذا ما باید کاری کنیم که اهل بغی و محاربین نیز به سمت ما میل پیدا کنند.
ایازی گفت: فرد دیگری هم که در پیشینه این بحث سخن گفته مرحوم علامه حلی است که درخصوص قضای نمازهای قبل از اسلام افراد تازه مسلمان میفرماید اگر بگوییم واجب است ایجاد تنفیر میکند، یعنی مهمترین دلیل واجب نبودن قضا این است که موجب تنفیر میشود، لذا مساله حرمت تنفیر در مسائل دیگر یا در ذیل همین مسائل میان فقهای گذشته ما سابقه داشته است.
وی عنوان کرد: در میان فقهای معاصر نیز این مساله فراوان است و آیتالله منتظری در مساله سنگسار میفرماید؛ اگر ما رجم کنیم موجب تنفر عمومی نسبت به دین و احکام آن خواهد شد، لذا به ناچار باید از اجرای آن حکم خودداری شود و بعید نیست از تحلیل ذیل روایت فهمیده شود در هر موردی اگر اجرای حدی موجب محظوری شود که برخلاف مصالح اسلام و مسلمانان است باید متوقف شود.
مبانی و پیشفرضهای قاعده
ایازی تصریح کرد: پس قاعده تنفیر یک چنین پیشینهای دارد، اما سوال اینجاست که قبل از اینکه ما به ادله و شواهد توجه کنیم، پیشفرض و مبانی این فقها در باب حرمت تنفیر چه بوده که فقها بگویند مساله ایجاد نفرت مساله جدی در فقه است که گاهی باید دست از یک واجب برداریم یا بر ترک یک حرام اصرار نکنیم.
وی گفت: به نظر بنده 5 پیشفرض برای فقهای ما وجود داشته؛ اول اینکه فقهای ما قائل بودند که احکام از مصالح و مفاسد تبعیت میکند و جدای از اینکه یک مساله کلامی است در فقه ما جدی است، این احکام از احکام تعبدی نیستند و سرّی ندارند و بر این تکیه میکردند که اگر اجرای حکمی باعث تنفر شود، به این دلیل برخلاف مصلحت است، یا ممکن است رفتاری باعث ایجاد مفسده در جامعه شود.
استاد حوزه علمیه ادامه داد: مرحوم مطهری به مناسبت بحث مصلحت مطلبی دارد که میفرماید؛ «قوانین دین در عین اینکه آسمانی است، زمینی است، یعنی براساس مصالح و مفاسد موجود در زندگی بشر تنظیم شده است و جنبه رمزی ندارد که عقل بشری به آن دسترسی نداشته باشد و اساسا اسلام بیان میکند قوانینی که من وضع کردم براساس مصالحی است که یا به جسم شما مربوط است یا روح شما»، ایشان مفصل بحث میکند که این قوانین برای مصالحی هستند که این مصالح سری و رمزی نیست و گاهی که میبینیم که یک قانون نتیجه عکس میدهد و در جامعه نتیجهبخش نیست، پس دلیلی ندارد ما این کار را انجام بدهیم. پس یکی از پیشفرضهای فقها در حرمت تنفیر اصل مصلحت است.
وی افزود: پیشفرض دوم اصل مدارا است، مساله مدارا دو حیث دارد؛ اول ادلهای از آیات و روایات است که در اهمیت مدارا در دین و جامعه بیان شده و میفرماید؛ افرادی که عصبی و تند هستند، خیر از آنها دور میشود و نیز میفرماید؛ خداوند چیزهایی را به وسیله مدارا به جامعه میدهد که به خشونت و تندی نمیدهد، پس اگر انسان کاری را انجام میدهد اگر با زبان نرم و مدارا انجام دهد خیلی راحتتر انجام میدهد، این موارد در نظامهای تربیتی هم انجام شده و در نظامهای اجتماعی نیز صدق میکند.
ایازی ادامه داد: در روایتی امام صادق(ع) به عمر بن حنظله میفرماید؛ ای عمر بر شیعه ما فشار نیاورید، شما قدرت تحمل دارید، اما جامعه نمیتواند و روایات فراوان دیگر که نکته اصلی آن این است که یکی از پیشفرضهای حرمت تنفیر مساله مدارا است، چون مدارا مقابل تنفر و ایجاد تنفیر است، زیرا برخی فقها در گذشته تصور میکردند شریعت را به هر قیمتی باید انجام دهند و تصور میکردند باید ظاهر دین را در هر صورت اجرا کنیم، اما علمای مصلحتگرای ما میگویند دین باید براساس چیزی که میتواند تحقق پیدا کند و ظرفیت مخاطب هم دارد، انجام بگیرد.
استاد حوزه بیان کرد: اصل سوم غایتگرایی در دین و شریعت است، یکی از مباحثی که در حوزه فقه اجتماعی مطرح میشود این است که فقیهی فتوایی صادر کند، باید ببینید که آیا این حکم نتیجه مطلوب میدهد یا نه؟ یکی از پیشفرضهای فقه اجتماعی بحث نتیجه و اثر است، مثلا بسیاری از فقها زمانی که در باب شرایط امر به معروف صحبت کردند، گفتند که باید ببینید این اثر دارد یا نه که این شرط تاثیر همان بحث غایتگرایی است، در بسیاری از احکام این مساله وجود دارد.
وی گفت: غایتگرایی یعنی اینکه ما سرانجام کار حکم را درنظر بگیریم که در سیره امیرالمومنین(ع) و پیامبر(ص) نیز وجود دارد و نشان میدهد یکی از استوانههای اصلی فقه اجتماعی بحث غایتگرایی است، در باب احکام نیز داریم که این احکام گاهی خفیفتر شدند.
ایازی اصل چهارم از مبانی را بحث رعایت اولویتها در اجرای احکام دانست و گفت: در بررسی که انجام دادم به 6 هزار مورد در کتب فقهی برخورد کردم که فقها استدلال به بحث اولویت کردند، اولین قاعده اولویت با تعبیرهای مختلف در کتابهای فقهی آمده و نشان میدهد یکی از پیشفرضهای فقها بحث اولویت بوده است، طبعا چنین مواردی نشان میدهد قبل از اینکه فقها به این ادله بروند در ذهنشان بوده که اگر واقعا یک حکمی بینتیجه و باعث تنفر شد، یا باعث وهن شریعت شد، کارایی دین زیر سوال میرود.
وی بیان کرد: مساله پنجم تدبیر تدرج برای تشریع احکام است، پیامبر(ص) احکام را به صورت تدریجی آورده و وقتی به شریعت رسیده بسیاری از آنها را در مکه و برخی را در مدینه بیان کرده تا این احکام آرامآرام در فضای مردم نهادینه و در جامعه توسعه پیدا کند، زیرا دین باید آرام آرام خصلتهای مردم را دگرگون کند و اگر کسی بخواهد یکباره این را انجام دهد، مردم از دین زده میشوند.
ادله و شواهد حجیت قاعده حرمت تنفیر
وی درباره ادله و شرایط بیان کرد: در باب حرمت تنفیر هم آیات داریم و هم روایات، هم آیاتی داریم که میتوان با جنبه ایجابی به اثبات قاعده استناد کرد، یعنی از باب ایجاب میگوید که شما این کار را انجام دهید یا به صورت سلبی میگوید انجام ندهید، این کار را نکن و اینجور نباشید و پیغمبر(ص) را راهنمایی میکند.
ایازی گفت: در یکی از آیات ایجابی میفرماید: «ادْعُ إِلى سبِیلِ ربِّک بِالْحِکْمهِ والْموْعِظهِ الْحسنهِ وجادِلْهُمْ بِالتِی هِی أحْسنُ» یعنی اگر میخواهی مردم را به دین دعوت کنی با حکمت و موعظه باید باشد که مقابل آن منع ترساندن، جریمه کردن و زور است؛ زیرا وقتی به پیامبر میگوید با منطق و استدلال یعنی حکمت و موعظه حسنه مردم را دعوت به دین یعنی غیر این روش را استفاده نکن، این کار پیامبر که اسوه حسنه است، نشان میدهد مبلغین دینی باید اینگونه در جامعه رفتار کنند، برخی مفسرین نیز معتقدند که حسنه هم به حکمت و هم به موعظه برمیگردد، لذا دلیل و برهان نیز باید نیکو باشد. همچنین خداوند یکی از اوصاف پیامبر را لینت زبان میداند و این را عطیهای از سوی او میداند: «فبِما رحْمهٍ مِنالله لِنْت لهُمْ (آلعمران: 167) در نتیجه میگوید دعوت الهی باید همواره با لینت زبان باشد و پیامبر به گونهای است که رفتار او مایه جذب و علاقه میشود.
وی ادامه داد: اما دستهای از ادله جنبه سلبی دارد. مثلا در قرآن کریم نیز در ذیل آیه شریفه «فبِما رحْمهٍ مِنالله لِنْت لهُمْ میفرماید: «ولوْ کُنْت فظًّا غلِیظ الْقلْبِ لانْفضُّوا مِنْ حوْلِک فاعْفُ عنْهُمْ واسْتغْفِرْ لهُمْ وشاوِرْهُمْ فِی الْأمْرِ.» اگر تندخو و سختدل بودی قطعا از پیرامون تو پراکنده میشدند. این افضاض، همان معنای تنفیر و ایجاد نفرت در زبان و رفتار است، زیرا هر چند تعبیر به لینت ناظر به زبان است، اما بخشی از عمل جوارحی و رفتار از زبان آغاز میشود و پراکنده شدن و به تعبیری گریز از دین در رفتار زبانی و هیات عملی مثل خشم و ترشرویی است. یعنی پیامبر در اصل دین و دعوت کاری درست انجام میدهد، اما خداوند خبر میدهد که اگر روش او خراب باشد، موجب نفرت میگردد.
برخی مفسران از آیه: «ادْعُ إِلى سبِیلِ ربِّک بِالْحِکْمهِ والْموْعِظهِ الْحسنهِ وجادِلْهُمْ بِالتِی هِی أحْسنُ» به جنبه سلبی آن استناد کردهاند و گفتهاند حکمت یعنی دلیل و برهان محکم و متقن، به این معناست اگر مخاطبان آمادگی و پذیرش حکم را نداشتند، پس محکم نیست یعنی یک طرف بیان گوینده و طرف دیگر آن، قبول و آمادگی پذیرش مخاطب است.
استاد حوزه تصریح کرد: دلیل سوم از آیات سلبی آیه: «ولا تسُبُّوا الّذِین یدْعُون مِنْ دُونِالله فیسُبُّواالله عدْوًا بِغیْرِ عِلْمٍ» است که میفرماید به کفار و مخالفین دشنام ندهید که بسا این دشنام موجب تقابل و رفتار مقابله به مثل آنان میشود و در نتیجه دشنام دادن ایجاد نفرت میکند و فضای دینی به جای دوستی و محبت دوقطبی میشود، چون آنها نیز در مقابل شما عکسالعمل نشان میدهند، خود این آیه دلالت بر این میکند که مساله تنفر و نفرتپراکنی در قرآن کریم به جهت سلبی آن نیز ممنوع است.
ادله روایی قاعده
وی گفت: روایات فراوانی در تایید قاعده قابل استناد است، مثلا در روایتی داریم که پیامبر (ص) وقتی پیامبر معاذ را به یمن فرستاد توصیه کرد؛ با آسانی برخورد کن و سخت نگیر و بشارت بده و ایجاد نفرت نکن. به یکی از والیان خود میگوید؛ همیشه طرفدار حق باش و زبان نرم داشته باش اما در برابر ظلم و حرامخواری بایست. فاضل مقداد به مناسبت آیه «ولْیشْهدْ عذابهُما طائِفهٌ مِن الْمُومِنِین» میگوید؛ به این دلیل قید مومنین آمده است که اگر افرادی غیر از مومنین شاهد اجرای حد باشند باعث تنفر از دین میشود و برخی از فقها هم گفتند اگر مجازاتهای علنی موجب تنفر شود باید از آن چشمپوشی کرد؛ یعنی یک ملاک حکم بازتاب مجازات در جامعه است و ملاک پیشگیری از جرم نه تنها تحقق نمییابد بلکه ایجاد نفرت میکند.
دلیل عقلی بر قاعده
ایازی با بیان اینکه دلیل سوم دلیل عقلی است که بسیار مهم است، اظهار کرد: عقل حکم میکند که اگر فعلی در عرف جامعه قبیح (و لو به عنوان ثانوی) باشد، ظلم میداند. مثلا تکلیف مالایطاق را قبیح میداند، هر چند آن حکم در اصل محبوب شارع و دارای مصلحت باشد. در احکام که خلاف طاقت یا هنوز جامعه به حقیقت آن پی نبرده، موجب تنفیر مردم و ضرر به دین است که عقل آن را قبیح میداند. از طرفی هر کاری که محبوب شارع است، مصلحت است و عقل بر صحت آن حاکم است و هر چیزی که محبوب شارع نیست و ایجاد مفسده میکند قبیح است، در نتیجه اگر حکمی ایجاد نفرت کرد محبوب شارع نیست، نمونهاش در تزاحم اهم و مهم است که کسی با وجود ضرورت نجات بیمار به دنبال نماز در وقت محدود باشد نیز یک اصل عقلایی که میتوان به آن استناد کرد، زیرا هرگاه حکمی از احکام شریعت که مایه تنفر مردم از اصل دین شود، شارع حکیم اصراری بر اجرای آن نخواهد داشت، زیرا ملتزم کردن مردم به اصل دین برای شارع بسیار مهمتر از پایبند کردن آنان به حکمی فرعی از احکام است که موجب تردید در اصل دین شود و هیچ عاقلی کل را فدای جزء نمیکند.
قلمرو قاعده
حرمت تنفیر شامل همه احکام خمسه و در اصل وجوب و حرمت در تمام موارد احکام مستقیم و غیرمستقیم است، به همین دلیل محدوده اجرای قاعده در موارد زیر است:
وی گفت: با اشاره به بحث قلمرو قاعده حرمت تنفیر میتوانیم خلاصه کنیم که یکی از چیزهایی که فقها مطرح کردند این است که قاعده حرمت تنفیر از دین ورود آسیب و تضعیف به دین یا وهن به شریعت است، نه آسیب به گروه و جمع خاص. از طرفی عمل اجتماعی لزومی ندارد که علنی باشد تا موجب تنفر و بیزاری شود، بلکه اگر هم مخفی و خبر آن بازتاب منفی ایجاد کند، باز تفاوتی ندارد، زیرا گاهی تبلیغات دشمن باعث این نفرت میشود که از سخنان بزرگان از فقها مثل مرحوم امام(ره) در قضیه ممنوع کردن سنگسار برداشت میشود که حتی اگر زمینه سوءاستفاده فرهنگ بیرون و دشمنان شود نیز نباید انجام داد.
استاد حوزه علمیه گفت: نکته دوم در قلمرو حرمت تنفیر این است که حرمت تنفیر در حوزه احکام اجتماعی هم مانند احکام فردی با توجه به حساسیت جامعه قابل اجرا است.
وی بیان کرد: نکته سوم، قاعده حرمت تنفیر در احکام اجتماعی است، حرمت تنفیر از دین اگر موجب آسیب و تضعیف حوزههای علمیه شود مثلا روحانیت بیانشان و مرجعیتشان سلب شود، میتواند موجب تنفیر کند از آن عمل که به نام روحانیت رخ میدهد برحذر بود چون اگر روحانیت جایگاهی برای تبلیغ دین نداشته باشند، این خود ضرر است و نباید این اتفاق بیفتد. ایازی گفت: نکته چهارم این است که عمل اجتماعی را به صورت گسترده به همه افراد جامعه بسط دهیم، زیرا معیار افکار عمل از مسلمان و غیرمسلمان است؛ البته طبیعی است که بسیاری افراد هستند که توجه و حساسیتی به این مساله ندارند، اما به تعبیر امیرالمومنین (ع) به مالک میگوید صالحین و صالحین اختصاص به مومنان ندارد، صالحین یعنی درستکرداران که همین هم معیار افکار عمومی است که درباره تو چه قضاوتی میکنند؟
وی ادامه داد: نکته پنجم این است که اگر عمل جمعی ما خودش باعث شود از یک دسته از کارهای اصلی باز بمانیم نیز باعث ایجاد تنفر میکند، مثلا در روایت امیرمومنان از آن تعبیر به تضییع اصول و تمسک به فروع میکند. امیرالمومنین (ع) میفرماید: «یسْتدلُّ علی اِدبارِ الدُّولِ بِاربعٍ: تضییعِ الاُصولِ و التّمسُّک بِالفُرُوعِ و تقدیمِ الاراذِلِ و تاخیرِ الافاضِلِ» (غررالحکم، ص 342)؛ یعنی تضییعِ الاُصولِ و التّمسُّک بِالفُرُوعِ ایجاد نفرت و انحطاط دین و به تعبیر امام ادبار ایجاد میکند.
و این مساله هم از باب مقدمه واجب ترک اهم است و هم از این باب که وقتی اهم خراب شد، بها دادن به فروع و جزییات و غفلت از اصولی مانند عدالت و آزادی و کرامت انسان باعث ایجاد نفرت نکند، اما جلوی کارهای مهمتر را بگیرد.
استاد حوزه علمیه گفت: نکته ششم اینکه هر چند تمام کسانی که از موارد قاعده تنفیر سخن گفته بر عمل مباشرین شخصی و فردی تکیه میکنند اما اگر تنفیر از طریق تسبیب باشد به این معنا که جامعه و گروهی کاری مستقیما در راستای تنفیر انجام نمیدهد اما کار آنها باعث سببی میشود که این مساله منسوب به دینداران شود، فعل حرامی مرتکب شدند.
وی گفت: نکته هفتم بحث موارد شک است، در موارد شک در ایجاد تنفیر استصحاب حکم اصلی نیست، بلکه وقتی اصل لفظی مثل عمومات کتاب درباره قلمرو دعوت به دین سلبا و ایجابا معین شده است. دیگر جایی برای تمسک به اصل عملی نیست. وانگهی در مساله شک باید به متخصصان رجوع کرد. مطالعات میدانی میتواند برای برطرف کردن شک و رعایت احتیاط در طرفین کمک کند، زیرا ارزش و اعتبار همه احکام شرعی از این منظر براساس تشخیص موضوع است که به عرف ارجاع داده میشود.
ایازی گفت: نکته آخر اینکه عدد و کثرت خصوصیتی ندارد، بلکه نفرت و دینگریزی گروهی یا همگان، اکثریت جامعه، یا شمار قابلتوجهی از افراد هم میتواند مشمول قاعده تنفیر و افضاض باشد؛ زیرا مثلا اگر العیاذ بالله در شخص نبی یا وصی یک مورد از تنفیر و افضاض باشد، در سمع جامعه موثر واقع میشود. چنانکه در آیه شریفه: «لانْفضُّوا مِنْ حوْلِک» مطرح شده است.
منبع: جماران
کلیدواژه: انتخابات مجلس لیگ برتر طوفان الاقصی امام خمینی آیت الله العظمی صانعی فقه آیت الله ایازی انتخابات مجلس لیگ برتر طوفان الاقصی یکی از پیش فرض انجام دهد انجام می دهد ادله و شواهد فقه اجتماعی نشان می دهد قواعد فقهی ایجاد نفرت استاد حوزه غایت گرایی ایازی گفت موجب تنفر آیت الله فقهای ما اصل دین فقه ما
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.jamaran.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جماران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۹۲۰۲۷۵۳ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
آیت الله خاتمی: در مساله عفاف و حجاب دوقطبی ساخته نشود
خطیب نماز جمعه تهران با اشاره به موضوع حجاب گفت: به زور کسی را به بهشت نمیبریم، تقاضا دارم در مساله عفاف و حجاب دوقطبی شکل ندهید به اندازه کافی دوقطبیها وجود دارد، منطقی و استدلالی بحث کنید. - اخبار سیاسی -
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری تسنیم، آیت الله سید احمد خاتمی خطیب موقت نماز جمعه تهران امروز در خطبههای نماز جمعه با اشاره به عملیات «وعده صادق» گفت: آنچه ایران در برابر رژیم غاصب صهیونیستی انجام داد یک کار الهی بود. کاری بود که بر اساس قرآن صورت گرفت؛ این حمله، حمله تنبیهی و عملیات وعده صادق بود و بخشی مربوط به گذشته است. آن بخشی که مربوط به گذشته بود را زدن و محکم زدیم.
وی افزود: بخشی نیز مربوط به آینده است، آنچه مربوط به آینده است اگر دوباره غلط را تکرار کنند سیلی محکمتر خواهند خورد.
خطیب موقت نماز جمعه تهران در ادامه نیروهای مسلح را بازوهای پرتوان ملت عنوان کرد و گفت: نیروهای مسلح دژ مستحکم ملت هستند و نمیگذارند دشمن کمترین تعرضی به کشور داشته باشد. مقام معظم رهبری هفته گذشته تعبیری زیبایی از نیروهای مسلح انجام دادند که فرمودند اینها مایه عزت دین هستند، اگر اینها نبودند و با داعش نمی جنگیدند و اگر حاج قاسم نبود و با داعشی ها نمیجنگید باید با آنها در خیابانهای تهران میجنگیدیم. اینکه با امنیت زندگی میکنیم آموزش و پرورش دانشگاه و حوزه، کشاورزی، صنعت با آرامش اداره میشود در سایه خدمات این عزیزان است.
آیت الله خاتمی مساله امنیت را رکن و زیربنای همه توسعهها دانست و گفت: اولین ویژگی که قرآن برای یک جامعه نمونه بیان میکند امنیت است و همه نیروهای مسلح شایسته تکریم هستند. وزارت دفاع، نیروهای مسلح و سپاه و بسیج همگی ویژگیهای که امیرالمونین توصیه کرده را دارند.
وی با اشاره به سالروز شهادت حضرت حمزه سیدالشهدا و شهادت حضرت عبدالعظیم حسنی اظهار کرد: درباره عبدالعظیم تعبیری دیدم که نوشته بود او را زنده زنده دفن کردند و به شهادت رساندند و ثواب زیارت ایشان ثواب زیارت امام حسین (ع) است.
خطیب نماز جمعه تهران با اشاره به هفته کارگر اظهار کرد: وزیر تعاون، کار و رفاه اجتماعی گزارش عملکرد خوبی ارائه داد. مقام معظم رهبری فرمودند طبق آمار نیمی از جمعیت ما کارگران و خانوادههای آنها هستند و اگر حال این نیم جمعیت خوب شود حال نیمی از جمعیت ایران به سامان خواهد رسید. آقا در مناسبتهایی که روز کار و کارگر است کلماتشان منشور است. به وزیر کار گفتم این منشور را تدوین و ترسیم کنید و بایدهای آقا را در ارتباط با کارگران از جمله امنیت شغلی را اجرایی و عملیاتی کنید. فرمایشات آقا وضع و خطابه نیست بلکه دستورالعمل اجرایی است.
وی با اشاره به جنایات وحشیانه صهیونیستها در غزه ، گفت: جمعی از دانشگاهیها در آمریکا در دانشگاهی در کالیفرنیا و فرانسه به حمایت از مظلومین غزه برخواستهاند و کشوری که به دروغ خود را حامی حقوق بشر معرفی میکند 100 نفر از این معترضین را دستگیر کرد. استاد برجسته روابط بینالملل در دانشگاه هاروارد میگوید آمریکا باید بپذیرد که نسل آمریکا نسلی است که به کلی تغییر کرده است معنای این حرف این است که بعد از حدود 200 روز مقاومت مردم غزه بیداری وجدانی در دنیا شکل گرفته است.
آیت الله خاتمی با بیان اینکه مذاکره موشکی نکردیم، نمیکنیم و نخواهیم کرد، خاطر نشان کرد: در این عملیات دشمن خوب فهمید که ما اهل عمل همراه با شعار هستیم وقتی میگوییم میزنیم محکم میزنیم و با کسی تعارف نداریم این سیره مولی ما علی(ع) است.ما در این عملیات عجله نکردیم، بیمارستان نزدیم ، مدرسه و مراکز اقتصادی را نزدیم حتی پادگانهای نظامی را نزدیم فقط پادگانی را زدیم که از آن پادگان به کنسولگری ما حمله کرده بودند. و اسم این کار تدبیر و عملکرد عاقلانه و هوشمندانه است.
خطیب نماز جمعه تهران تصریح کرد: به فضل خداوند همه بدخواهان ایران را سر جای خودشان نشاندیم به آنها اعلام کردیم بازی با ایران بازی با دم شیر است و اگر بخواهیم با ایران آنچنان عمل کنید پاسخ جدی خواهید شنید. در این عرصه سه جبهه شکل گرفت در جبهه مقاومت یمنیها و حزبالله لبنان و حشدالشعبی و آزادگان دنیا احسنت گفتند.
وی در همین راستا افزود: جبهه دوم، جبهه آمریکا و انگلیس و اتحادیه اروپا بود. شما بدبخت هستید که آبروی خود را به ریسمان پوسیده رژیم صهیونیستی گره زدهاید بدانید که رژیم صهیونیستی نابود شدنی است. جبهه سوم ، جبهه کسانی بود که همواره ما را دعوت به خویشتنداری کردند و ما شما را دعوت میکنیم که ارتباط با رژیم صهیونیستی را قطع کنید. شما عرب هستید ، مسلمان هستید ، آنها عرب و مسلمان را میکشند ، لااقل تا زمانی که این رژیم آنها را میکشد شما ارتباط خود را با آنها قطع کنید.
آیت اله خاتمی در بخش دیگری از خطبههای نماز جمعه با اشاره به موضوع حجاب گفت: حجاب از ضروریات دین است 10 آیه قرآن درباره حجاب است 100 ها روایت درباره حجاب آمده است. رهبری فرمودند بیحجابی هم خلاف شرع و هم خلاف قانون است و نظام اسلامی در مقابل این ناهنجاری خواهد ایستاد به زور کسی را به بهشت نمیبریم اما نظام در مقابل ناهنجاری خواهد ایستاد و عقبنشینی هم ندارد. تقاضا دارم در مساله عفاف و حجاب دوقطبی شکل ندهید به اندازه کافی دوقطبیها وجود دارد منطقی و استدلالی بحث کنید به یکدیگر انگ نزنید. انگ زدن به یکدیگر مشکل بیحجابی را حل نمیکند.
انتهایپیام/